سلام دوستان. مدتی در کنارتان نبودم. از همهی دوستانی که دلگرمیِ همسرم و خانوادهام بودند، متشکرم.
روزهای سختی است. نوشتن سخت شده و البته مسئولیت هم بیشتر شده است. امیدوارم همچنان توانِ اندیشیدن و نوشتن داشته باشم.
با هم میمانیم و امیدوارم روزهای خوب زودتر برسد.
روز سختی بود. دادگاه برگزار شد. یکساعت تلخ بود. البته تصمیمی نگرفتند و به آینده موکول شد. بهعلت نقص تحقیقات و مستندات، پرونده فعلاً به دادسرا برگشت تا نظر بدهند و جلسهی بعدی تشکیل شود.
*حمایتها و همراهیهای اینچندروز دلگرمی بود. از همهی شما متشکرم و امیدوارم شایستهاش باشم
در شرایط کنونی راهکارِ سیاسی نمیتواند منطبق بر ایدهآلها باشد. تنها کافیست که در مسیر ایدهآلها باشد یا حداقل در تضاد با آنها نباشد. راهکار سیاسی متناسب با امکانها و فرصتهاست. امکانها و فرصتها در جامعه همیشگی نیست. گاهی ازبین میرود. شاید هم بهترینِ آنها هرگز واقع نشود.۱
محسن شکاری که بازداشت شد به ۲۰۹ و بعدش به ۲۴۱ منتقل شد. در سالن ۲ نگهداری میشد. بعد از شورش بند۷ اوین و درگیریهای زندان اوین همه زندانیهای ۲۴۱ به سالن ۱ منتقل شدند و آنجا اولین بار او را دیدم. با دوستش (علیرضا) بازداشت شده بود که چند روز قبلش به تهران بزرگ منتقل شده بود./۱
رضا پهلوی برای رهبری دورهی گذار اعلام آمادگی کرده و در سالهای گذشته نیز توجه و اقبال به ایشان و دیدگاهشان افزایش یافته است. بسیاری از نیروهای سیاسی هم وی را شخصیتی ملی، دموکراسیخواه و مردمدوست میدانند که میتواند امیدها و توانهای موجود در جامعه را بهسوی تغییر پیش براند./۱
نگار مرتضوی نمادِ ابتذالِ شر است. نمادِ توجیهگریِ نادرستیها، عادیسازیِ شر، بیاعتبارکردنِ حقیقت، پنهانکاری برای تضعیف ستمدیده، هیاهو برای تقویت بیداد، مدارا با نادرستها و نامدارایی با جانبهلبرسیدگان.
او در سیاهترین نقطه از روایتهای درد و رنجِ ما در عصرِ تاریکی نشسته است
امرِ تحملناپذیر و تغییر سیاسی:
هر جامعهای نسبت به برخی نادرستیها واکنشِ شدیدتری نشان میدهد. مثلاً کشتهشدنِ مهسا ناپذیرفتنی و تحملناپذير میشود. یا خودسوزیِ بوعزیزی در تونس چنین میشود.
معمولاً مرگ چهرهای سیاسی در زندان یا بازداشتِ یک چهرهی ملی نیز امرِ تحملناپذیر است.
حکم شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب امروز به وکیلم ابلاغ شد: ۵ سال زندان برای اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و ۱ سال زندان برای اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام.
علاوهبراین محکومیت تکمیلی هم ۲ سال ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی، ۲ سال ممنوعیت اقامت در تهران و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور.
برخلاف اعتراضات سراسریِ سالهای گذشته مردم اینروزها بر عدالت و رفاهِ خودشان تمرکز ندارند، بلکه برای آزادی و برای دیگران مبارزه میکنند. آنها بهسراغِ ناپذیرفتنیهای حکومت رفتهاند. تمرکز بر آزادیخواهی و دیگریخواهی در این عصر تاریکی میتواند تغییرات بنیادین ایجاد کند.
در یک وضعیت عادلانه، خداحافظی وریا غفوری باید در زمین و شکوهمندانه برگزار میشد. او انتخابِ سختی کرد و به ایران اندیشید و برای ایران ایستاد.
ایکاش همه امروز یادش کنیم، صدایش بزنیم و همراهش باشیم.
قلب و احترام ایران را با خودت داری، ای عزیزِ باشرف
@voriaghafuri
#وریا_غفوری
من از اسلحه و جنگ بیزارم. اما از جنگیدن با این تاریکی و وحشتی که شما از آن سرخوشید، ترسی ندارم. این خطری علیهی همهی انسانهاست و موفقیتشان تا چنددهه یک دنیای سیاه میسازد.
بله، نمیتوان به صلحدوستی افتخار کرد وقتیکه از شبهقاره و آسیای میانه تا قلب آفریقا در خون و شکنجه بیفتد
منطقِ همبستگی بر حداقلگرایی و ازخودگذشتگی است.
همبستگی در ایران یک امرِ نیاندیشیده و نیازموده است. نیروها و چهرههای سیاسی تصویرِ روشنی از اخلاق، چرایی و هدف یا چگونگی و سازوکارِ همبستگی ندارند.
افراد اگر همهی اصول و برنامههای همدیگر را بپذیرند که یک حزب واحد تشکیل میدهند/۱
برخی همیشه دیر میفهمند. ۸۸و بعدازآن بارها انتخابات را راه دانستند. تا ۹۸و حتی ۴۰۱، تمامیتخواهی و اصلاحناپذیری را ندیدند. شر را تحملپذیر و توجیه کردند. خیابان و فرودستان را نادیده گرفتند. احساسات و خشم مردم را محکوم کردند. حامی حذف بودند و اکنون هم مثل همیشه اشتباه و مدعیاند.
با سامان یاسین (صیدی) چند روزی در بازداشتگاه اطلاعات بودم. همانروزها جلسهی اول دادگاهش در شعبه۱۵ (صلواتی) برگزار شده بود. اینکه ۲۷روز بعد از بازداشتش دادگاه تشکیل شد، نگرانکننده و غیرعادی بود. صبح بدون اطلاع قبلی، او و یکی دیگر از همبندیها (سعید شیرازی) را برای دادگاه بردند.۱
آنچه در اینماهها گذشت، هنوز اندیشیده و تبیین نشده است. خشم و بیزاریِ تثبیتشده و رشدیابنده در جامعه درنهایت با مبارزهی شهروندی همراه شد و ذهن و باورها را زیرورو کرد و خواستهها و نافرمانیهای برگشتناپذیری را آشکار و استوار کرد و همگان را برآنداشت که انقلابی آغاز شده است.۱
تا شرایط تغییر نکند، اینراهکارها به نتیجه نمیرسد. اینشرایط هم راهکاری نو (و گاهی افراد و افکار نو) میخواهد. نوشتههای انگیزشی و احساسی را رها کنید. نمایشِ همراهی با قربانیان را رها کنید. از تظاهر به مبارزهای که منجر به تغییر واقعی نمیشود، بپرهیزید. بیاندیشید و راهکار بدهید.
تداوم بازداشت توماج صالحی برای جامعه آزاردهنده است. او هنرمند شجاع و دردمندی است. پروندهاش میتوانست مانند بیشتر پروندهها مختومه و او آزاد شود. او سرسخت است و برای رساندن صدایش به جهان بیباک و ازخودگذشته است. او آگاهانه انتخاب سختی کرد و همین هم احترام به او را بیشتر میکند./۱
وارونگیِ مسئولیت و تقصیر در اینروزها بیشتر شده است. کسانی که تریبونهای پرمخاطب و حضورِ پررنگ در رسانهها دارند؛ به کسانی که قدرت، نفوذ و دسترسیای ندارند، انتقاد میکنند و مردم را مقصر و مشکل میدانند. گویا آنها میخواهند که مردم را (بهجای حکومت) براندازی کنند و تغییر دهند.
رفراندم یکی از دو ایدهی اصلی اپوزیسیون است. ایدهای که برخلاف ظاهرِ صلحجویانهاش یک ایدهی ویرانگر و انحطاطی است. در ذهنِ باورمندانش؛ خیابان، مداخله خارجی، اصلاحات ساختاری (و جنگ و...) امکانپذیر نیست. پس در امتناع هرگونه تغییر فقط باید بحرانزایی و بنبستسازی کرد./۱
خودکشی کیومرث پوراحمد تلخ و آزاردهنده است. پایاندادن به زندگیای که زندگی نمیدانست. تصوری که بسیاری دارند. زیستن در عصرِ تاریکی مبارزهی همیشگی با ناامیدی است. گاهی بهنظر میرسد که هیچچیز بدتر از ادامهی وضع موجود نیست. بدتر از این وجود ندارد. اگر تغییری نباشد، زندگیای نیست.
موردِ الهه هیکس عجیب است. بعد از رسواییها، بدون ذرهای شرمساری ادامه داد و همدستان و همداستانهایش را به میدان کشید و حتی حامیانش را از تهران فراخواند. مهم نیست. او تا سالها معیارِ نادرستیها و بیشرمی خواهد بود. البته فراموش نمیکنیم آنهایی که تریبون و نهادی دارند، سکوت کردند
مردم امیدی به متوقفشدن این کشتار ندارند. کرونا که در چندماه اولش مشکل همه بود، مثل مشکلات دیگر، زود در ساختارهای تبعیض و رانت این کشور به مشکلِ غیرخودیها تبدیل شد. وقتی کرونا برای خودیها کنترلپذیر شد، ارادهی سیاسی هم تغییر کرد و سهم مردم تحقیر، درد، رنج، سوگ و خشمِ بیشتر شد.
میخواهند سه نفر از ما را بکشند. سه نفر که صدای درد و رنجِ عمومی ما بودند. سه نفری که خشمشان تنها امیدشان بود تا بتوانند زندگی کنند و ایرانِ بهتری داشته باشند.
این بازداشت تجربهی متفاوتی بود. تعدادِ زیاد بازداشتیها عملاً مانع از انفرادی طولانیمدت بود و در سلولها و سوئیتها هم چندین نفر بودیم. ایجاد سالنهای موقت بزرگ (برای مدتی)، امکان گفتگو و ارتباط با سایر زندانیان در بازداشتگاههای وزرات اطلاعات را فراهم آورد و بعدش هم.../۱
بحران اعتماد در نیروهای سیاسیِ داخل در چندسال گذشته افزایش یافته است. نمیدانیم چه کسی ممکن است که در بازی امنیتی گیر افتاده باشد. نمیدانیم چه کسی ممکن است که صحبتها و حرفهای عادی را هم منتقل کند. نمیدانیم کدام اطلاعات، حمایتها و خواستها بهعلت جهتدهی امنیتی است./۱
اصلاحطلبها از ۸۸ فهمیدند که خیابان زمین بازیشان نیست و باید به انتخابات بچسبند. حلقهی اصلی اصلاحات میداند که رایندادن هم زمین بازیشان نیست (چون به خیابان میرسد). آنها فقط انتظار نداشتند که زبانِ نخنما و گفتمانِ رسواشان درنهایت به نفع رقیبهای خودیترشان باشد و حذف شوند
سال سختی بود. ذهنها و زبانها تغییر کرد. نامها و روزهایی در یاد میماند. عزیزانی در کنار خانواده و دوستانشان نیستند. آسیبدیدگان شاید بهبود نیابند. تجربههای سخت و تلخی بود. مردم خواستِ ایرانِ آزاد و آباد را رها نمیکنند. امیدواریم روزهای خوب زودتر برسد و سال پیروزی و شادی باشد
*توییت موقت
۱. اگر کسی فهرستی دارد که این چندروز چهکسانی از حذف و محدودکردنِ کاربران توییتر حمایت کردهاند یا ماجرا را به سخره گرفته است، به من اطلاع بدهید. میخواهم دشمنانِ آزادی را بشناسم.
۲. از همه رسانهها و از مدعیان سیاسی بخواهید که موضعشان را نسبت به این موضوع مشخص کنند.
همبستگی نیاز به برنامه دارد و دورهمجمعشدن برای همبستگی کافی نیست. بحرانِ همبستگیِ نیروهای سیاسی آنچنان جدی است که هر دورهمجمعشدن و هر کنشِ مشترک (یا حتی مشابه) یک پیشرفت است. البته مشکل همبستگی حتی بیشتر از "برنامهنداشتن" است و نیروهای سیاسی "کارکردِ همبستگی" را نمیدانند./۱
**توییت موقت
فضا روشنتر از آن است که توضیحی بخواهد. اگر برایتان روشن نیست، ساده است؛ بیاندیشید. انتقادی و شکاکانه ببینید و بپرسید.
درگیر نامسئله نشوید. ماجراجویی، انحراف و هیاهو را جدی نگیرید. نامسئله را ببینید و بگذرید. فضا روشن است. برای اشتباهات اینروزها بعداً بهانه نیاورید!
پرداختن به موضوع شکنجه در ایران در مسیر نادرستی قرار گرفته است.
هولناکی، تلخی و سختیِ غیراخلاقیِ شکنجههای موجود در زیر چند عبارت نادرست و غلط مدفون شده است.
یک رشته توییت درباره بخشی از تجربههای شخصیام از شکنجه/۱
حکومت برای کنترل کامل بر جامعه دو مانع بزرگ را میبیند. یارانههای انرژی (بهطورخاص بنزین و گازوئیل) و دسترسی شهروندان به اینترنت. درصورتی که حکومت بتواند این دو مسئله را بهشکلی حل کند، قواعد سرکوب و کنترل در ایران تغییر خواهد کرد.
برنامهی حذف یارانههای بنزین و گازوئیل.../۱
ما که در دوران سرکوب و سانسور زندگی کردهایم، امیدواریم با برقراریِ نظامِ آزادی و دموکراسی اعتبار به رسانهها بازگردد و دفاع از نادرستیها ناممکن شود.
@Forbes
@ForbesWomen
برایهمین نمیتوانیم بپذیریم که یک توجیهگرِ بدنام بهعنوان الهامبخش در یک رسانهی جهانِ آزاد معرفی شود./۱
امروز برای اجرای حکم به دادسرای اوین رفتم. خوشبختانه با توجه به مسائلی که وجود داشت تا ۱۵ مهر مهلت گرفتیم و جلوی حکمِ جلب گرفته شد.
این دوهفته بهخاطر رها و کارهایش به من فرصت داده شد و همچنان امیدوارم که بتوانم بیشتر بیرون باشم و این حکم نادرست و ناعادلانه اجرا نشود.
امروز آخرین جلسهی دادگاهم در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب برگزار شد. دفاع آخر گرفته شد و باید منتظر صدور حکم باشم.
وزارت اطلاعات اصرار به حکم سنگین دارد. یعنی از آن بازداشتِ پیشگیرانه ۱۰ماه پیش درپیِ محکومیتِ بازدارنده و تکمیلیاند. در پرونده چیزی جز نوشتههای اینچندسال وجود ندارد./۱
در سیاست شاید وضعیت آرمانی وجود نداشته باشد. اما مردم تفاوت تحملِ دردورنجِ شخصی برای خیرِ عمومی با مصرفِ دردورنجِ عمومی برای نفعِ شخصی را میفهمند و براساس آن داوری میکنند.
امیدوارم بساط غرامتگیری (در هر شکلی از آن) جمع شود تا به دردورنجهای مردم در کلپتوکراسی موجود افزوده نشود
مسیح علینژاد از ماهها پیش میدانسته که از چه مهلکه و جنایتی جانِ سالم بهدر برده است. اما این فشار روانی در کنار فشارِ گروگانگیری برادرش و فشارهای دیگر مانعِ پیگیری، شجاعت و سرسختیاش در فعالیتهایش نشده است. امیدوارم همچنان ایدهها، کمپینها و حمایتش از دادخواهان را ادامه دهد.
نگاه مردم به مسائل تغییر کرده است و فهمِ آن نیاز به ارزیابی و اندیشیدن دارد. چندماه پیش در نظرسنجی گَمان ادعا شده بود که ۷۵درصد جامعه ایران موافق مداخله خارجیاند. ۴سال پیش سخنگفتن از تحریم سخت بود. اما اکنون همه آن را عادی میدانند.
خواست، باور و زبان این جامعه تغییر کرده است/۱
سهم افراد در پذیرشِ مسئولیتِ شکست باید متناسب با سهم افراد در افتخارِ پیروزی باشد. اگر انتظار حمایت و تشویق دارند، باید انتظار خشم و سرزنش هم داشته باشند. جامعه به نیروهای سیاسی اعتماد میکند و دربرابر این اعتماد انتظاراتی دارد. اگر انتظارات برآورده نشود، حق انتقاد و سرزنش دارد.۱
انقلابی آغاز شده است. پیروزی معترضان در اینروزها همهچیز را تغییر داده است. حالا معترضان هرزمانی میتوانند به خیابان بیایند. روشها و برنامههای جدیدی برای مبارزه دارند. تا مدتها خیابان با یک فراخوان، یک فاجعه، یک بازداشت یا یک همبستگی زنده میماند. مردم راه پیروزی را یافتهاند
توانِ دیدن ایناندازه از توحش و جنایت را نداریم. افغانستان سراسر درد و غم است. از انسان پس از این فاجعه چه میماند!
این گوشهای از آنچه است که در ذهن طالبهاست؛ فقط بهاندازهی قدرتشان و تا جایی که دستشان رسیده است
اگر دستشان و زورشان برسد، بدتر و بیشتر از این علیه همه خواهند بود
حالا که گلهمندی از فیلترینگ افزایش یافته، حواسمان باشد که فیلترینگ نه توسط روحانیون قم و فرماندهان سپاه که توسط برخی از فارغالتحصیلان برق و کامپیوتر دانشگاه شریف و سایر دانشگاههای برتر ایران صورت میگیرد
وقتی از ابتذال شر و نیاندیشیدن در عصر تاریکی سخن میگوییم، مصداقش این است
بحران آب در ایران جدی است. اما درسهای سیاسی دیگری هم میتوان از آن گرفت. نزاع با طالبان در برخورداری و بهرهبرداری از آب میتواند تأملاتِ فروملیای هم داشته باشد.
مثلاً چگونه جایگزینیِ حاکمیتِ منطقهای در یک کشور بهجای حاکمیت یکپارچه ملی میتواند مانع توسعه و موجب درگیری شود./۱
این مردم تا همیشه میتوانند افتخار کنند که برای آزادی جنگیدهاند.
مبارزهای آگاهانه و دلیرانه برای دستیابی به شادی، آزادی، یک زندگی عادی، زیبایی و آبادی.
و چقدر زیبا و قدرتبخش است؛ وقتی که شجاعت و آگاهی با هم است.
هیچکس فراموش نمیکند و تا پیروزی به ما انرژی و انگیزه میدهد.
معمولاً بهخطا ماهیت نظامِ سیاسی با ماهیت و برنامههای احزابِ سیاسی یکی گرفته میشود. گرایشهای لیبرال و سوسیال در یک نظامِ لیبرال حضور دارند و در بسیاری از نظامهای دموکراتیکِ لیبرال، احزاب چپ سالها در قدرتند. مشکل، نظامهای غیرلیبرال (چپ) است که هیچ نمونهی آزاد و موفقی ندارد.
بدون نقادی و برطرفکردن ضعفها و اشتباهها به جایی نمیرسیم. میتوانیم تظاهر به پیروزی کنیم. اما واقعیتِ زیستن در عصرِ تاریکی آزاردهندهتر از آن است که نادیدهش بگیریم. ما در وضعیتی نیاندیشیده قرار داریم. حتی مشکل جدیتر است. عدهای از نقدِ رادیکال، پرسش و اندیشیدن میترسند.۱
مردمِ معترض میدانند که هزینهی فردیِ اعتراض، زیاد است و با خشونت سرکوب میشوند. اما چون راهِ دیگری برای متوقفکردنِ فاجعهها ندارند، شرافتمندانه ایستادهاند و به نفعِ خیرِ عمومی، اعتراض میکنند. مردم فهمیدهاند که بدون اعتراض، نارضایتیشان دیده نمیشود و مشکلات هم بیشتر میشود.
لحظهای نیاندیشیدن میتواند ما را به خدمتِ شر دربیاورد.
"ابتذالِ شر" ایدهای برای توضیح این است که چگونه انگیزههای غیرشرورانه گاهی به کارها و پیامدهای شرورانه میانجامد. این ایده بر دورهی خاص تمرکز دارد و ابتذالِ شر را فقط در دوران شرِ رادیکال (عصر تاریکی) رایج میداند./۱
آخر هفتهی قبل ابلاغیهی اجرای حکم صادر شد و ۵ روز فرصت داده بودند. برای دیدارها و کارهای خانوادگی یک هفتهای فرصت خواستیم و وکلا ثبت کردند. امیدوارم فرصت بیشتری داشته باشیم. ولی شاید روزهای آخر باشد.
برای تغییر سیاسی، داشتنِ تئوری و برنامهی مبارزه کافی نیست و علاوهبرآن باید تئوری و برنامهی پیروزی و تسخیر قدرت (تسخیر خیابان) وجود داشته باشد. برایهمین در نبودِ نظریهای برای پیروزی، راهکارهای کهنه و ناسازگار با شرایط ایران تکرار میشود و همهچیز به شانس و امید سپرده میشود/۱
وریا غفوری باید از یک استثنا به یک الگو تبدیل شود. مردم باید احترام، حمایت و دوستداریشان را متناسب با همراهی و همصداییِ چهرهها تقدیمشان کنند و اینگونه استثناها را تکثیر کنند. چهرههای شناختهشدههای ورزش، سینما و سرگرمی باید به زیستِ آگاهانه، مسئولانه و درستکارانه متوجه شوند.
اینروزها حکومت با شدتِ بیشتری مردم را آزار میدهد. تصور حکومت این است که هر عقبنشینی موجبِ جسورترشدن مردم میشود. هر تغییر و دستکشیدن از رانت، تبعیض و سرکوب نشانهی ضعفِ حکومتِ تمامیتخواه است؛ ضعفی که به مردمِ سرکوبشده پیامِ فرسودگی و پایانیافتگی سیستم را میدهد./۱
ساعت ۹شب اینجا صحبت میکنم. پرسشی دارید، بیایید و بپرسید. یک ساعتی و شاید کمی بیشتر. کوشش میکنم که تصویری از وضعیت امروز ایران ارائه بدهم. مسائل زیاد است و فرصت کم!
*امیدوارم فیلترشکن و سرعت اینترنت اجازه بدهد
بهنظرم محدودیت و حذف اکانتها در توییتر جنبهی گروهی و رقابتی دارد. درحالیکه اکانتهای سایبری رفتار متفاوتی دارند، صرفاً اکانتهای منتقد و مخالف یک گروه در روزهای اخیر حذف و محدود شده است. توییتر همیشه رادیکال و پیشرو است و در بلندمدت نسبت به این رفتارها واکنش نشان میدهد./۱
شوراگرایی، توزیعگرایی، اقلیتگرایی و ترجمهگرایی؛ مشکلاتِ اصلی چپ در ایران است. مشکلاتی که تصویری غیردموکراتیک و غیرملی از نیروهای چپ در ایران ارائه داده است. چپِ ایرانی در بحران است و چپِ شورایی با استفاده از گفتمان چپ فرهنگی، سایر گرایشها را مرعوب کرده و درخدمت درآورده است./۱
حامد اسماعیلیون به جنبش دادخواهی در ایران قدرت و اعتبار داده است. دادخواهیای که بیشتر علیهی فراموشی و خاموشی بود، به دستی برای تحقق عدالت تبدیل شده تا اثربخش و امیدبخش باشد. دادخواهیِ امروز آنچنان جنایت، پنهانکاری، دروغگویی، سکوت و هر نادرستی را رسوا میکند که جرات تکرار نیابد
دربارهی محکومت و پروندهام باید گزارش مفصلی در اینجا بنویسم. اما پیش از انتشار آن لازم میدانم که دادنامه (متن حکم و ادلهی صدور حکم) را در اینجا بیاورم. تمامی موارد را در ادامه مینویسم و توضیح لازم را در پرانتز (*) مینویسم. نیاز به توضیح دارد. (رشتهتوییت تا انتهای ۲۴)⬅️⬅️
برای یک تغییر سیاسی مسائل و پرسشهای زیادی وجود دارد. بسیاری از این پرسشها بهطورمعمول در دورهمیهای خانوادهها (در ایران) نیز مطرح میشود. اما در برنامههای رسانهها و احزاب و گروهها نادیده گرفته میشود و در مصاحبههای رفاقتی از مدعیان، احزاب و کارشناسان پرسیده نمیشود.⬇️
عدمِ استقرار دولتِ ملی (ملت-دولت) در ایران پیامدهای زیادی داشته است. یکی از اینپیامدها، بحرانِ حاکمیت قانون و بیمعناییِ قانون است. ناتمامی و ضعفِ گذار به دولتِ مدرن و گذار به مدرنیته موجبِ شکلگیری یک جامعهی بیعرف شده است و غیرعادیبودنِ کشور و زندگی ما را بیشتر کرده است./۱
دیگر چیزی برای ازدستدادن نداریم...
هریک از ما بعد از اینکه ببینیم که میخواهند عزیزترینمان را بگیرند و نمیتوانیم کاری بکنیم، این بدترین انتخاب را در ذهن میگذرانیم.
سرگذشتِ تلخ و جگرسوز پدر #امیرحسین_مرادی روایت شکستهشدن پدران و مادران سرزمینمان در این عصرِ تاریکی است
ارائهی تصویر جعلی و پروپاگانداییِ همزیستیِ سرکوبکننده و سرکوبشده از کسانی که در همه شرها و نادرستیهای به توجیهگری، عادیسازی، تحملپذیری و زیباسازی میپردازند، عجیب نیست. بقای آنها در بقای سرکوب، تبعیض، رانت، سانسور و پروپاگاندا است. اما واقعیت را میتوان در این تصویر دید.
پخشِ اعترافِ اجباری یک شکنجهی دستهجمعی است. تیرهکردن و لهکردنِ امید است. عبرتسازی از آنچه که میتوانست الگو باشد. این تکثیرِ آزار و رنجِ یکی از ما، هدفمند است تا آزار ببینیم و تحقیر شویم. اعتراف اجباری دیگر حتی درپیِ دستکاریِ حقیقت نیست؛ فقط گسترش و تداومِ کنترل و سرکوب است.
بازداشتم در سال گذشته (۳۱شهریور) پیشگیرانه بود. در دستور قضایی هم بهروشنی علت بازداشت پیشگیرانه نوشته شده بود: «صدور دستور بازداشت موقت بهمنظور مهار موقتی وی و ناکامسازی پروژه تولید محتوا و خوراکسازی رسانههای دشمن و انجام تحقیقات تکمیلی اعم از بازجوییها فنی و اطلاعاتی»./۱
تحریم، پیامدِ این حکومتِ غیرعادی است؛ چنانکه این همهگیری و مرگِ کرونا هم نتیجهی چنین حکومتی است.
اگر پنهانکاری، تبعیض، بیمسئولیتی و دروغ نبود، با این سرانهی امکاناتِ مراقبتی و درمانی احتمالاً در بدترین شرایط مانند همسایههایمان بودیم.
تحریم واقعیتها را پنهان نمیکند./۱
گرانی نان و کالاهای اساسی، قطعی برق (و آب) و کمرشکنشدنِ اجارهی مسکن تا چندهفتهی دیگر فضای جامعه را دگرگون میکند.
ج.ا ناتوان از حلِ هر مشکلی است؛ پس کنترلِ ذهنی و امنیتیکردن اولویت مییابد و از آخرین ظرفیتِ عادیسازی، حساسیتزدایی و تحملپذیرکردنِ نادرستیها استفاده میکند./۱
گاهی تمرکز در سیاست باید بر امکانها و تغییردادنِ امکانها باشد. یعنی اگر بپذیریم که سیاست عرصهی امکانهاست، لازم نیست که به آن امکانها تن بدهیم. میتوانیم بازی را بههم بزنیم و امکانها و وضعیت متفاوتی ایجاد کنیم./۱
۱.امروز زنان به ورزشگاه میرفتند ولو رئیسی، احمدینژاد یا هر کس دیگری رئیسجمهور بود.
۲.مجبور شدند تظاهر کنند که "متفاوت" نیستند و عادی و مثل سایر کشورهایند.
۳.ورود گزینشی زنان تغییری در ساختار تبعیضآمیز علیه زنان نداد، اما نشانهی تسلیمشدن به نظم جهانی است که میتواند کامل شود
اما در شرایطِ کنونی توافق بر دموکراسی بهمعنای پاسخگوییِ مطلقِ قدرت و شهروندمداری بهمعنای نفیِ مطلقِ هرگونه تبعیضِ ساختاری و نفیِ هرگونه رانت را کافی میدانیم و معتقدیم که با پایبندی به حقوقبشر میتوان گذار را به یک برنامهی آزادی (یعنی ایجاد دموکراسیِ شهروندمدار) محدود کرد./۳
گرانیها، نظامِ اجتماعی را ویران کرده است. بعد از درآمدزایی از شوک ارزی و آشفتگی در بورس، دولت به سراغ مالیات رفته است و تورم، راحتترین مالیات برای دولت است. همچنین تورم (گرانی) در حکومتهای تمامیتخواه میتواند به سلطه و کنترلِ بیشتر منجر شود؛ چون حکومت مالکِ همهچیز است./۱
حکم شعبه۳۶ دادگاه تجدیدنظر امروز به وکیلم ابلاغ شد و رای شعبه۲۸ دادگاه انقلاب تایید شد. حکم قطعی و قابل اجرا است.
محکومیت زندان: ۵سال اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و ۱سال فعالیت تبلیغی علیه نظام
بعد از آن، محکومی�� تکمیلی: ۲سال تبعید از تهران، منع فعالیت مجازی و منع خروج از کشور
من و بسیاری از جمهوریخواهان در سالهای اخیر تأکید بر دموکراسیِ شهروندمدار را برای دوران گذار کافی میدانیم و توافق بر جمهوریخواهی را لازم نمیدانیم. البته همچنان جمهوریخواهی را یک نظام مطلوب و اولویتدار میدانیم که امیدواریم مردم برای شکلِ دموکراسی آیندهی ایران برگزینند./۲
مسیح علینژاد از موفقترین کنشگران اجتماعی تاریخ ایران است
اگر عدهای زبان و لحنش یا اهدافش را هم نپسندند، باز بیتردید او از رهبران جنبش اجتماعی ایران است
جنبشِ نه-به-حجاب-اجباری (آزادی یواشکی، چهارشنبه سفید، دربرگرفتنِ دختران "" انقلاب و پیادهروی بدونِحجاب و ...) کمنظیر بوده
دنیا نباید نظارهگر رفتارهای نادرست حکومتها با مردمش باشد.
مردمِ معترض دوست دارند همراهیِ جهانی را ببینند (که صدایشان شنیده میشود و تنها نیستند).
همراهی جهان باید واقعی و تاثیرگذار باشد (نمادین و شعاری نباشد).
فشارهای جهانیِ تاثیرگذار میتواند به پاسخگویی دولتها کمک میکند./۱
اینحذفها مهم است. بدون مبارزه و در تاریکی اتفاق افتاده است و برای حساسیتزدایی از آن کوشش میشود. عدهای سرخوشی را با پیروزی اشتباه گرفتهاند. گویا همهچیز تفنن و سرگرمی است.
اگر تغییرِ سیاسی میخواهید، هوشیار باشید. اینها فقط خوب و بد ندارد؛ اینها امکان و امتناع میآورد.
نیروی سیاسیای شایستگی دارد که منتظر نماند. برنامه داشته باشد. جدی باشد. جلوتر از جامعه حرکت کند. جامعه را بشناسد و امر تحملناپذیر را برسازد. مسئلههای اساسی ایران را بشناسد و پاسخهای روشن و مفصل بدهد. اهل نمایش و فریبکاری نباشد. شجاعت اخلاقی داشته باشد و به حقیقت پایبند بماند
پس بهتر است که بر مطمئنترینامکانها تمرکز کرد. گاهی فوریتها و اضطرارها همگان را متقاعد میکند که ایدهآلها را تاجاییکه راهی برای نادرستیها باز نشود، رها کنند. در این شرایط، افرادی که فوریت و اضطرار برای تغییر و اقدام را درک نمیکنند، نمیتوانند در خدمت راهکار سیاسی باشند.۲
هرچیزی را که خوششان بیاید، درست میدانند و هرچیزی را که بدشان بیاید، نادرست میدانند. حقیقت تابعی از منافع و موقعیتشان است. خطقرمزشان فقط خودیهاست.
همیشه گفتهام که باید به همه فرصت تغییر داد. اما دیگر خودم نمیپذیرم و نمیگویم. چون احتمالاً آنچیزی که میدانم، شما هم میدانید!
اینکه احمدینژاد نتوانست مانند رفسنجانی تطهیر و اقداماتش توجیه شود، اتفاق مثبتی است. خوشبختانه با ظهور شبکههای اجتماعی، بیقدرتان توانایی مقابله با پروپاگاندایی را یافته است که گذشته را تطهیر و توجیه، تبعیضِ ساختاری را عادی و استمرارِ وضع موجود را تحملپذیر میکرد./۱
سخنان خاتمی نمک بر زخم نیست، زخم بر زخم است. انتسابِ خشونت به مردمی که چیزی جز امیدها و خشمهایشان ندارند، بیانصافی است.
خشمِ مردم از این وضعیت و فریادزدنِ درد و رنجشان کاملاً عادی است. مردم حتی راضیاند در این درماندگی رها شوند و اهلِ قدرت کاری به آنها نداشته باشند./۱
**توییت موقت
۳۰ شهریور تولدِ ۳سالگی رها است. برای ما خیلی مهم بود که بتونیم آن روز را کنار هم باشیم. پارسال فردای تولدش بازداشت شدم و خیلی روزگار تلخی شد. امیدوارم شیرینیها و شادیهای زندگی ما ایرانیان روزی بر این تلخیها و دردورنجها پیروز شود.
نمیدانم چرا هر خبری از #هواپیمای_اوکراینی میخوانم، اول دردها و رنجهای آبان۹۸ در ذهنم مرور میشود و سپس به فاجعهی شلیک به هواپیما میرسم.
ما که همیشه بین دو شلیک زندگی کردهایم. اما اینروزها میگذرد و مطمئنم که #دادخواهی مانعِ فراموشی و خاموشی است و سرانجام عدالت اجرا میشود.
محمد نوریزاد انسانِ آزادهایست و ابایی ندارد که جانش را برای بیداری دیگران بدهد. پافشاری و سرسختیاش ریشه در یک فهمِ عمیق از بیعدالتی دارد. او فهمید که آنچه بر او و سایر ستمدیدگان میرود، هر لحظه ممکن است که گریبانگیر هر غیرخودیای شود. برایهمین پس از تجربهاش هرگز آرام نگرفت
در میانهی تحملِ درد و رنجِ مضاعفی که بر مسیح علینژاد وارد میشود، او برای آزادی زنان و پیشرفت جنبشهای اجتماعی و کمپینهای ممتازش کوشش میکند
او همیشه صدای بیصدایان بوده و با تاکید بر رسواسازیِ نادرستی و برتریدادن به عرف و داوریِ عمومی موجب رشدِ دادخواهی و تغییر فرهنگی شده است
با اجرای حکمِ زندان و محکومیتهای تکمیلی مدتی اینجا نیستم. اکانت تا برگشتنم، فعال میماند. قاعدتاً مطلب جدیدی نخواهد بود. مطالب قبلی یا اطلاعرسانیِ همسرم و دوستانم را بازنشر خواهد کرد.
امیدوارم فرصتِ نوشتن بهزودی فراهم شود.
در انقلاب۵۷ هیچ یک از گروهها و جریانهای تأثیرگذار درپیِ دموکراسی نبودند. بیراههی۵۷ آغازِ تصور غلطی بود که میخواست از راهی متفاوت و استثنایی به آیندهای بهتر برسد. انقلاب۵۷ پرشتاب خواستهها و اهدافش را محقق کرد و یک کشور غیرعادی با انبوهی از قوانین و نهادهای غیرمدرن ساخت./۱
این یک وضعیت انسانی نیست. روزهای سختی در پیش است. مرگ در زمین و آسمان ایران میچرخد. فقر، گرانی، بیآبی، قحطی، بیماری، زندان، شکنجه و کشتار بر سرمان آوار شده است. برخی بین خودکشی یا زندگیِ ناشرافتمندانه (با دزدی، دروغ، آزار و...) ماندهاند. فرصت زیادی برای ایران و مردم نمانده است
برنامهی تغییر بیش از هرچه باید به چالشها و مسائل اساسی لحظهی تغییر بپردازد. اگر پاسخی برای آنها نباشد؛ اعتراض سیاسی به تغییر نمیرسد، مبارزه به انقلاب تبدیل نمیشود، حضور در خیابان به تسخیر خیابان نمیرسد و چشماندازی از تسخیر قدرت و توانایی ادارهی کشور ایجاد نمیشود./۱
#لغو_فوری_اعدام نشانهی نگرانی ما از انبوهِ درد و رنجی است که هر روز بر سرمان میریزید.
خواستههای همیشگی و سرسختانهی ما روشن است؛ شکنجه نکنید، اعدام نکنید، یک کشور عادی باشید، بگذارید مردم زندگی کنند و شاد باشند.
این درد و رنجها را متوقف کنید.
#اعدام_نکنید
معمولاً هم راهکارها با ایدهآلها فاصله دارند و در شرایط بحرانی، راهکارها برای آغازِ سیاست است و با ایدهآلها که پایانِ سیاست است؛ فاصله دارد.
بنابراین هر ایدهی تغییر و هر ایدهی پیروزی باید ایدهای برای آغازِ سیاست باشد و حداقلهای همراستا و سازگار با ایدهآلها را برگزیند.۳
همبستگی آسان نیست. اما اگر برنامهای وجود داشته باشد، میتواند راهی به پیروزی باشد. پس گاهی میتوان گفت که ارزشش را دارد. گاهی نیز باید با تردید به آن نگاه کرد. البته مسئلهی همبستگی؛ منشور یا حتی اعضای همبستگی نیست. مسئلهی اصلی، برنامه است. مسئلهای که از آن فرار میشود./۱
مرگ ساسان نیکنفس را با تمام جزییاتش تصور کنید. وضعیت زندانها خیلی بدتر از آنچیزی است که توصیف کنیم.
وحشتناک و آزاردهنده است که باید فرزندان ایران جانشان را از دست بدهند تا از همهی تبعیضها، بیعدالتیها و ظلمهایی که بر آنها رفته است، سخن بگوییم.
کارهای توماج صالحی درد، رنج، خشم، امید و کوشش مردم ایران را آگاهانه بیان میکند و با درونیکردنشان، تصویری از وجدان ملی (خودآگاهی ملی) ساخته است. او هنرمندانه روح و آگاهی یک دوره را در آثارش برای همیشه ثبت میکند.
امیدوارم توماج با شجاعت مثالزدنیاش همیشه بماند و آزادانه بخواند
اصلاحطلبان میدانند که اینبار نمیتوانند کاهشِ رایدادن را به ردّ صلاحیت ربط بدهند. از چندماه پیش همه را بهخط کردند تا به هر شیوهای این تنور را گرم کنند. حتی کسانی که در این ساختار برای شورای شهر هم تایید صلاحیت نمیشوند، کاندیدا میشوند. البته ماجرای تاجزاده متفاوت است!/۱